
مرگ گاهی مرا در آغوش میکشد...
مرگ زیباترین سرود را میخواند...
مرگ در خیالم نغمه ای را دارد...
مرگ احساس رهایی دارد...
مرگ زندگی در لحظه است ...
مرگ یک لحظه ی بی پایان است...
جان من مرگ نرو ...جان مرابا خود ببر...
مرگ ای احساس پروازو سقوط...
مرگ درک من تویی در لحظه های بی کسی...
مرگ ای تنها ترین اکسیر من...
"مرگ هم عرصه بایستگی از زندگی است"
مرگ ای تنها ترین سرباز من با من بجنگ...
مرگ در چشمان من با من بخند....
من اسیره زنده ام...با من بمان تا زنده ای...
مرگ من با تو ندارم هیچ،حتی تعارفی...
مرگ من را بوسه ای کن..ای سکوت هر شبم..
یک شبی بامن بخواب ومرگ را از من بگیر...
مرگ زیباترین سرود را میخواند...
مرگ در خیالم نغمه ای را دارد...
مرگ احساس رهایی دارد...
مرگ زندگی در لحظه است ...
مرگ یک لحظه ی بی پایان است...
جان من مرگ نرو ...جان مرابا خود ببر...
مرگ ای احساس پروازو سقوط...
مرگ درک من تویی در لحظه های بی کسی...
مرگ ای تنها ترین اکسیر من...
"مرگ هم عرصه بایستگی از زندگی است"
مرگ ای تنها ترین سرباز من با من بجنگ...
مرگ در چشمان من با من بخند....
من اسیره زنده ام...با من بمان تا زنده ای...
مرگ من با تو ندارم هیچ،حتی تعارفی...
مرگ من را بوسه ای کن..ای سکوت هر شبم..
یک شبی بامن بخواب ومرگ را از من بگیر...
نظرات شما عزیزان:
:: موضوعات مرتبط: دل نوشته هام، ،
